سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تعبیر خواب سگ و دیدن گربه و سگ سیاه در خواب

تعبیر خواب سگ

 تعبیر خواب سگ سفید پشمالو, سیاه, قهوه ای و زرد ، تعبیر حمله کردن, گاز گرفتن و فرار کردن از سگ ، تعبیر خواب غذا دادن یه سگ مریض

سگ در خواب

تعبیر دیدن گربه و سگ سیاه در خواب , خواب سگ زرد خانگی بزرگ و کوچک ، تعبیر خواب توله سگ کوچک و مریض و مرده و حمله سگ و گاز گرفتن سگ در خواب جزو خوابهای نسبتا معمول در مورد سگ هستند. در این مطلب از سایت پارسی زی امیدواریم به تمام سوالات شما پاسخ دهیم.

تعبیر دیدن سگ در خواب

از نظر ابن سیرین سگ در خواب یک دشمن پست است که نر و ماده بودنش کاملا دلیل بر زن و مرد بودن آن دشمن دارد که جوانمردانه سعی می کند به شما آسیب بزند.سگی که در خواب می بینید اگر سیاه بود عرب است یعنی خودی است و اگر سفید بود عجم است و منظور از عجم دشمن غریبه است.

منوچهر مطیعی هم معتقد است که دیدن سگ آشنا خوب است و دوست شما می باشد ولی سگ غریبه دیدن خوب نیست و شما را دچار مشکل می کند.

امام جعفر صادق ع هم خواب سگ را بر 4 چیز تعبیر می کند که دشمن و پادشاه طمعکار و مردم خبرچین و خاله زنک و عالمان بدکار می داند.

تعبیر خواب حمله سگ و سگ گازت بگیرد

محمد بن سیرین معتقد است که اگر سگ لباست را نجس کرد بدان که از دشمنی خسته شده ای و اگر لباست را پاره کرد ضرر به تو می رساند.اگر لباس شما را به دندان بگیرد از مکروهی که به شما می رسد بر حذر باشید.

اگر سگ را دیدید که به شما پارس می کند بدانید که حرف بد می شنوید یا غیبتتان را می کنند و تعبیر اینکه سگ گازت بگیرد و خون بیاید زیان رسیدن از دشمن به  شماست.

منوچهر مطیعی معتقد است که اگر سگ به شما حمله کرد خوب نیست سگ نر دشمن مرد و سگ ماده دشمن زن است.اگر سگ کوچک بود ، دشمن کوچک است و اگر سگ بزرگ بود ، دشمن قوی است.

تعبیر خواب فرار کردن از سگ و ترسیدن از سگ و سگ شکاری

ابن سیرین می گوید که اگر شما از سگ فرار کنید یعنی از دشمن دوری می کنید و اگر سگ از دست شما فرار کرد یعنی دشمن از شما فرار می کند.
ابن اشعث معنقد است که اگر سگ شکاری دیدید بدانید که دشمنی دارید که در ظاهر هم دشمنی اش را به شما نشان می دهد.اگر سگ برای شما شکار می کرد بدانید که دشمنی دارید که به شما سود می رساند و زدن و دور کردن سگ شکاری دوری کردن از دشمنی است که بتو سود می رسد.

تعبیر خواب انواع سگ های مختلف

تعبیر خواب سگ سیاه

سگ سیاه دشمن آشنا است و کسی است که شما را می شناسید.

تعبیر خواب سگ سفید

سگ سفید دشمنی است که غریبه است البته عده ای سگ را دوست می دانند به شرطی که فرمان شما را اطاعت کند.



تعبیرخواب دستشویی

تعبیرخواب دستشویی

همه چیز در مورد تعبیر خواب دستشویی رفتن شستن بچه بزرگ کثیف سفید مرده عمومی در بخش سرگرمی سایت علم سرا

خواب دیدن اینکه شما نمی توانید دستشویی را پیدا کنید یا اینکه شما در پیدا کردن دستشویی مشکل دارید، بیانگر این است که شما در رها کردن و بیان احساسات خود مشکل دارید. شما مانع از احساسات درست خود در مورد چیزی می شوید(جلوی احساساتتان را میگیرید)

تعبیرخواب دستشویی , تعبیرخواب دستشویی بچه , تعبیرخواب دستشویی کثیف , تعبیرخواب دستشویی بزرگ

خواب دستشویی یکی از خواب های معمول است.اگر شما هم دستشویی در خواب دیده اید و دنبال تعبیر خواب دستشویی می گردید می توانید در این مطلب براحتی تعبیرخواب دستشویی را مطالعه نمایید و متوجه شوید دستشویی چه تعبیری دارد

تعبیر خواب دستشویی از دید حضرت امام جعفر صادق ع

تعبیر خواب دستشویی و توالت ، پنج چیز است

مال حرام – عیش و زندگی دنیا – خزانه و انبار – شروع در حرام – زن خادمه و حرامخوار

تعبیر خواب دستشویی از دید محمد بن سیرین

تعبیر خواب ساختن توالت ، حریص بودن برای مال دنیا است

تعبیر خواب افتادن در چاه دستشویی ، هزینه کردن مال است

تعبیر خواب دیدن و ساختن توالت

حضرت امام جعفر صادق فرماید:
دیدن توالت در خواب بر پنج وجه بود:
  1. مال حرام.
  2. عیش و زندگی دنیا.
  3. خزینه (خزانه و انبار).
  4. شروع در حرام.
  5. زن خادمه و حرامخوار.
محمد بن سیرین گوید: اگر کسی ببیند که توالت و دستشویی می‌سازد به جمع آوری مال دنیا می‌پردازد و از مال و اموال خود چیزی نخواهد بخشید. برخی دیگر از معبرین دیدن توالت در خواب را به زنی جادوگر تعبیر کرده‌اند که آن زن حرام خوار و بی دین می‌باشد.

تعبیر خواب ادرار کردن در دستشویی

محمد بن سیرین می‌گوید: اگر در خواب ببینید که در توالت ادرار و مدفوع می‌کنید غرق در جمع کردن مال و ثروت خواهید گردید.
ابن سیرین: اگر ببینید که در چاه توالت خانه خود افتاده‌اید از مال خود خرج خواهید کرد و اگر ببیند جوری در چاه توالت بیفتد که دست و پایش بشکند تعبیرش آن است که گرفتار بلای سختی می‌گردد.
ابن سیرین می‌گوید: اگر ببینی در توالت ادرار و مدفوع می‌کنی، یـعـنـی مال و اموال خودت را خرج می‌کنی. اسماعیل بن اشعث می‌گوید: اگر ببینی در خان? خودت، در جای مخصوص به این کار ادرار کرده‌ای، یـعـنـی مال و اموال را برای زن خودت خرج می‌کنی ولی عوض آن به تو برمی‌گردد، همانطور که در قرآن کریم آمده: … وَمَا اَنفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ _ … و آنچه که انفاق کنید او جایش را پر می‌کند، و او بهترین روزی دهندگان است (سبا-39).
ابن سیرین می‌گوید: اگر ببینی توالت می‌سازی، یـعـنـی خسیس می‌شوی و به جمع کردن پول و مال و اموال حریص خواهی شد و نمی‌خواهی چیزی از مال خودت را خرج کنی، ‌‌‌‌‌ بعضی از تعبیرگران نیز گفته‌اند: با زنی جادوگر که حرام‌خوار و بی‌دین است ازدواج خواهی کرد .
ابن سیرین می‌گوید: اگر کسی ببیند که در توالت یا چاه توالت افتاده است، یـعـنـی غرق در جمع کردن مال و اموال می‌شود، و اگر در چاه توالت خودش افتاده باشد، تعبیرش این است که مال و اموال کسی را با غصب می‌گیرد، و اگر افتاد و دست و پایش هم شکست، یـعـنـی دچار گرفتاری و بلای سختی می‌شود.
امام صادق (ع) می‌فرمایند: تعبیرهای مستراح (توالت) عبارتند از: 1– مال حرام 2– زندگانی و معیشت دنیا 3– خزانه 4– شروع در حرام 5– زنی خدمتکار و حرامخوار.
مؤلف کتاب بانک جامع تعبیر خواب گوید:
  • کاسه توالت می‌تواند به اندوخته‌های مالی خواب بین مربوط باشد
  • اگر کاسه توالت پر شده بود از نجاسات اندوخته‌های مالی خواب بین زیاد می‌باشد
  • اگرمستراح کاسه توالت نداشت و یا خراب بود یعنی شخص خواب بین نمی‌داند چگونه دارایی‌هایش را نگهداری کند و آنها را خرج می‌کند
  • اگر کاسه توالت تمیز وپاکیزه بود شخص اندوخته‌های مالی ندارد.

لطفا به تعبیر خواب کلمه ی ادرار کردن نگاه کنید.

تعبیر خواب دستشویی عمومی

خواب دیدن اینکه شما در دستشویی عمومی هستید بدون اینکه درو دیواری باشد یا در شرایطی اجابت مزاج می کنید که آدم های زیادی اطراف شما هستند، بیانگر این است که شما ازینکه حریم خصوصی کافی مخصوص به خود را داشته باشید، نا امید می شوید. شما همیشه دیگران و رفع نیاز هاشان را ارجح تر از خود و نیاز هاتان می دانید. در نتیجه، شما حس این را ندارید که حریم خصوصی دارید یا فضای مخصوص به خود را دارید. تعبیر دیگر این است که خواب بیانگر این است که شما با این مساله مشکل دارید که احساسات قبلی تان را رها کنید. شما می ترسید که اگر این احساسات را رها کنید، پس دیگران که اطراف شما هستند، شما را قضاوت خواهند کرد و به نقد خواهند گذاشت

تعبیر خواب مدفوع

تعبیر خواب دستشویی شستن , تعبیر خواب دستشویی مرده , تعبیر خواب دستشویی رفتن

تعبیر خواب مدفوع

مدفوع انسان چیزی است که در خواب ها بسیار دیده می شود و غالب مراجعه کنندگان به معبران در این باره سئوال می کنند و اهل تعبیر نیز فراوان در این باره حرف زده و نوشته اند. این شهرت دارد که می گویند  مدفوع در خواب پول است و به خصوص پول نقد

این تا حدودی می تواند درست باشد چون دیدن آن در خواب خوب است اما پول نیست

ابن سیرین نگاشته که دیدن  مدفوع در خواب رهایی از غم و رنج است و مجلسی رحمه الله علیه معتقد است دیدن غایط در خواب خوب است چون بیننده خواب از همه غم ها و رنج ها برهد و قرضش ادا شود.

در نفایس الفنون و عرایس العیون می خوانیم که غایط مالی است که ظن حرام بودن آن وجود دارد.  مدفوع کردن از غم رها شدن است

این گمان که  مدفوع  در خواب پول می باشد زیاد است. آنها که در خانواده ها به طور سنتی خواب تعبیر می کنند  مدفوع را پول می دانند و شهرت پول بودن آن از همین جا ریشه گرفته و جالب این که آن را پول و مال شمرده اند.

دیدن  مدفوع در خواب پول و مال نیست رهایی از غم و رنج و اندوه است و چون پول یکی از عوامل تخفیف دهنده آلام ماست تعبیر پول را به  مدفوع نسبت داده اند.

ضمنا اگر غم و رنج، از بی پولی باشد رهایی از آن با پول میسر است که می تواند  مدفوع در این جا پول باشد.

خالد بن علی بن محد العنبری

اگر کسی در خواب ببیند که در حال مدفوع کردن است و مردم نیز، به او نگاه میکنند، باید از اعمالی که مایه آبروریزی هستند به شدت بپرهیزد.
اگر کسی در خواب ببیند که در بسترش مدفوع می کند، زنش را طلاق میدهد و به بیماری درازمدتی مبتلا میگردد و اگر ببیند که بدن و لباس هایش را به مدفوع و نجاست آلوده کرد، مرتکب جرم و گناهی می شود.

کتاب سرزمین رویاها

خواب مدفوع : پول و گرایش به پوچ گرایی

مدفوع نوزاد روی تخت : امتیاز بزرگی نصیبتان می شود

مدفوع حیوانات : منفعت های بزرگ براحتی نصیب شما می شود .

هرنوع مدفوع دیگر : هدیه پرارزشی دریافت میکنید .

تعبیر خواب دستشویی

منبع

alamto

jesarat.com

مطالب مرتبط :

تعبیر خواب ادرار کردن | تعبیر خواب فرار | تعبیر خواب حمام | تعبیر خواب خراب شدن | تعبیر خواب خرمن


شعر در مورد مادر در سایت پارسی زی

شعر در مورد مادر در سایت پارسی زی

شعر در مورد مادر , شعر در مورد مادر فوت شده , شعر در مورد مادر از دست رفته

مادر یکی از زیباترین واژه ها برای هر کسی است.کلماتی مانند عشق و زندگی در مادر معنی می شود.در ان مطلب از پارسی زی سعی کرده ایم اشعار زیبا در مورد مادر را برای شما جمع آوری نماییم.

اشعار زیبا در مورد مادر

شعر در مورد مادر

مادر ای والاترین رویای عشق

مادر ای دلواپس فردای عشق

مادر ای غمخوار بی‌همتای من

اولین و آخرین معنای عشق

زندگی بی تو سراسر محنت است

زیر پای توست تنها جای عشق

مادر ای چشم و چراغ زندگی

قلب رنجور تو شد دریای زندگی

تکیه‌گاه خستگی‌هایم توئی

مادر ای تنهاترین ماوای عشق

یاد تو آرام می‌سازد مرا

از تو آهنگی گرفته نای عشق

صوت لالائی تو اعجاز کرد

مادر ای پیغمبر زیبای عشق

ماه من پشت و پناه من توئی

جان من ای گوهر یکتای عشق

دوستت دارم تو را دیوانه‌وار

از تو احیاء شد چنین دنیای عشق

ای انیس لحظه‌های بی کسی

در دلم برپا شده غوغای عشق

تشنه آغوش گرم تو منم

من که مجنونم توئی لیلای عشق

………………………………………………..

دامن مادر، نخست آموزگار کودک است

طفل دانشور، کجا پرورده نادان مادری

………………………………………………..

ای دل نگران که چشم‌هایت بر در

شرمنده که امروز به یادت کمتر

جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق

مظلوم‌ترین عاشق دنیا! مادر!

شعر از میلاد عرفان پور

………………………………………………..

مادر منشین چشم به ره برگذر امشب

بر خانه پر مهر تو زین بعد نیایم

آسوده بیارام و مکن فکر پسر را

بر حلقه این خانه دگر پنجه نسایم

نصرت رحمانی

………………………………………………..

شعر در مورد مادر فوت شده

تو از قبله من گرفتی خدارو

کجایی بیینی یه شب حال مارو

………………………………………………..

یکی می‌آید یکی می‌رود و این قانون بقای زندگیست

اما تو که رفتی هیچ کس نیامد

انگار قانون بقا هم پوچ است وقتی تو نیستی.

………………………………………………..

در دو چشم تو خدا جا دارد

عشق با چشم تو معنا دارد

مادرم چشمه ی احساس تویی

عطر خوشبوی گل یاس تویی

………………………………………………..

رمز من و عشق، نام زیبایت بود

جنت، فرشی به زیر پاهایت بود

روزی که تو را شناخت ناباوری ام

حیف که زندگی منهایت بود

………………………………………………..

شعر در مورد پدر و مادر

مادر مثل مدادیست

که هر روز تراشیده شدن و کوچک شدنشو میبینیم و حس میکنیم تا وقتی که تموم بشه

و پدر مثل خودکاریست

که هرچقدر هم که باهاش بنویسیم تغییری در ظاهرش احساس نمیشه

چون از درون خالی میشه ، فقط یه روز باخبر میشیم که دیگه نمینویسه

………………………………………………..

اگر مهری به دل دارم ، اگرعشقی به سر دارم

یقینا مــادرم داده و یـا ارث از پــدر دارم

………………………………………………..

چو مـادر یاورم باشد ، پـدر باشد دعـا گویم

نه از بیـگانه بـاکـم هست ، نه پـروا از خـطـر دارم

………………………………………………..

اگـر عشق پـدر ورزم ، وگــر مـادر نیـازارم

بـدون شـک در ایـن وادی خـدا را در نـظر دارم

………………………………………………..

شعر در مورد مادر بزرگ

مادربزرگ

گم کرده ام در هیاهوی شهر

آن نظر بند سبز را

که در کودکی بسته بودی به بازوی من

در اولین حمله ناگهانی تاتار عشق

خمره دلم

بر ایوان سنگ و سنگ شکست

دستم به دست دوست ماند

پایم به پای راه رفت

من چشم خورده ام

من چشم خورده ام

من تکه تکه از دست رفته ام

در روز روز زندگانیم

بی تو

نه بوی خک نجاتم داد

نه شمارش ستاره ها تسکینم

چرا صدایم کردی

چرا ؟

سراسیمه و مشتاق

سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی

نشان به آن نشان

که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت

و عصر

عصر والیوم بود

و فلسفه بود

و ساندویچ دل وجگرده دقیقه سکوت به احترام دوستان و نیکانم

غژ و غژ گهواره های کهنه و جرینگ جرینگ زنگوله ها

دوست خوب من

وقتی مادری بمیرد قسمتی از فرزندانش را با خود زیر گل خواهد برد

ما باید مادرانمان را دوست بداریم

وقتی اخم می کنند و بی دلیل وسایل خانه را به هم می ریزند

ما باید بدویم دستشان را بگیریم

تا مبادا که خدای نکرده تب کرده باشند

ماباید پدرانمان را دوست بداریم

برایشان دمپایی مرغوب بخریم

و وقتی دیدیم به نقطه ای خیره مانده اند برایشان یک استکان چای بریزیم

پدران ‚ پدران ‚ پدرانمان را

ما باید دوست بداریم

شعر از مرحوم حسین پناهی

………………………………………………..

مادر بزرگ قسم به تو که تویی نور کردگار

یزدان تو را ز نور وفا آفریده است

نازم به آن شکوه و به آن عزت و مقام

جنت به زیر پای تو خوش آرمیده است

………………………………………………..

کنار پنجره ی ایوان ، روی طاقچه گلدان بود

درخت سیب ، بهار که میشد صدایم میکرد

سایه اش را می گویم

همان جایی که استکان و قوری برای چای خوردن بود

مادربزرگ یادت هست ؟

دلم همیشه برای قصه های شیرینت تنگ میشد

حالِ تو هم بد می شد اگر حالِ دلم بد می شد

بهار که می آمد ، حوضِ ماهی ها چه خوش رنگ میشد

اصلا تمام خوشبختی ها درونِ خانه ی تو جمع میشد

مادربزرگ یادت هست ؟

با خندیدنت چینیِ شکسته ی دلم بند میشد

دستِ خودم نبود ؛ می مردم اگر یک مو از سرت کم میشد

بهار که می آمد می گفتی : دختری زیبا درونِ کوچه ها قدم می زند

بهار را می گفتی …

وقتی تمامِ درختان به شوقِ دیدنش شکوفه می دهند !

یادت هست ؟


شعر در مورد دلتنگی

شعر در مورد دلتنگی

شعر در مورد دلتنگی , شعر در مورد دلتنگی یار , شعر در مورد دلتنگی دوست , شعر در مورد دلتنگی پدر مادر کربلا

دلتنگی هم عالمی دارد. وقتی که دلتنگ می شویم دوست داریم شعر در مورد دلتنگی بخوانیم و خود را آرام کنیم.در این مطلب از پارسی زی زیباترین اشعار در مورد دلتنگی را برای شما سروران گرامی تهیه کرده ایم.

اشعار در وصف دلتنگی

شعر در مورد دلتنگی

دلتنگی

پیراهن نیست

که عوضش کنی و

حالت خوب شود!

دلتنگی گاهی

پوست تن آدمی‌ست

……………………………………………………………………..

غروب جمعه را دوست دارم

به خاطر دلتنگیات…

که آرام آرام

سرت را

روی شانه‌ام می‌گذارد

……………………………………………………………………..

دلم برایت تنگ شده

تنگ که می‌گویم

نه مثل تنگی پیراهن

دلتنگی من

شبیه حال نهنگی است

که به جای اقیانوس

او را در تنگ ماهی انداخته‌اند

دلم برایت تنگ شده است

این یعنی ریه‌های من،

دم و بازدم نفس‌های تو را کم آورده اند…

……………………………………………………………………..

امشب بر شانه‌های دلم

کوله باری سنگینی می‌کند

کوله باری پر از دلتنگی

دلم می‌شکند زیر بار این همه دلتنگی

با پرهای شکسته باز سوی آسما‌ن‌ها می‌رود

می‌رود سوی ناشناختنی‌ها

شاید این بار در آن اوج

به معبودش رسد

شعر در مورد برادر , شعر در مورد برادر فوت شده , شعر در مورد برادر مسافر

شعر در مورد دلتنگی یار

وای از دنیا که یار از یار می‌ترسد

غنچه‌های تشنه از گلزار می‌ترسد

عاشق از آوازه‌ی دیدار می‌ترسد

پنجه‌ی خنیاگران از تار می‌ترسد

شه‌سوار از جاده‌ی هموار می‌ترسد

این طبیب از دیدن بیمار می‌ترسد…

شعر در مورد پدر , شعر در مورد پدر از دست رفته , شعر در مورد پدر و مادر

شعر در مورد دلتنگی دوست

دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من

گراز قفس گریزم کجا روم، کجا من!

کجا روم که راهی به گلشنی ندارم

که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل

چو تخت پاره بر موج رها رها رها من

زمن هر آنکه او دور چو دل به سینه نزدیک

به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من

نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی

که ترکنم گلویی به یاد آشنا من

زبودنم چه افزود! نبودنم چه کاهد!

که گوید به پاسخ که زنده ام چرا من

ستاره ها نهفتم در آسمان ابری

دلم گرفته، ای دوست هوای گریه با من

شعر در مورد باران , شعر در مورد باران عاشقانه , شعر در مورد باران از شاعران معروف , شعر در مورد باران پاییزی

شعر در مورد دلتنگی از شاعران معروف

 بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
 گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود
جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند
 عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود
خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود
دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی
 این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
 باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود
گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
ور بروی عدم شوم بی‌تو به سر نمی‌شود
خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای
 وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود
گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود
بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
 سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود
هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بی‌تو به سر نمی‌شود
مولانا
………………………………………………………….

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد

زدم‌این فال وگذشت اختروکارآخرشد

آن همه نازوتنعم که خزان می‌فرمود

عاقبت در قدم باغ بهار آخر شد

شکرایزدکه به اقبال کله گوشه گل

نخوت باد دی و شوکت خارآخر شد

صبح امید که شدمعتکف پرده غیب

گوبرون آی که کار شب تارآخرشد

بعدازاین نوربه‌آفاق دهم‌ازدل‌خویش

که به خورشیدرسیدیم وغبارآخرشد

آن پریشانی شبهای درازوغم دل

همه در سایه گیسوی نگارآخر شد

باورم نیست زبدعهدی ایام هنوز

قصه غصه که در دولت یارآخر شد

ساقیالطف نمودی قدحت پرمی باد

که به تدبیرتوتشویش خمارآخرشد

درشمارارچه نیاوردکسی حافظ را

شکرکان محنت بیرون ز شمار آخر شد

حافظ

………………………………………………………….

با تو دیشب تا کجا رفتم
تا خدا و آنسوی صحرای خدا رفتم

من نمی‌گویم ملائک بال در بالم شنا کردند

من نمی‌گویم که باران طلا آمد

پا به پای تو که می‌بردی مرا با خویش

_ همچنان کز خویش و بی‌خویشی _

در رکاب تو که می‌رفتی

هم عنان با نور

پا به پای تو تا تجرد, تا رها رفتم!

شکرها بود و شکایتها

رازها بود و تامل بود

با همه سنگینی بودن

و سبکبالی بخشودن

تا ترازوئی که یکسان بود در آفاق عدل او

عزت و عزل و عزا رفتم

چند و چونها در دلم مردند

که به سوی بی‌چرا رفتم

شکر پراشکم نثارت باد!

خانه‌ات آباد ای ویرانی سبز عزیز من

تا کجا بردی مرا دیشب؟

با تو دیشب تا کجا رفتم

سهراب سپهری

شعر در مورد زندگی , شعر در مورد زندگی زیباست , شعر در مورد زندگی سخت , شعر در مورد زندگی ساده

شعر در مورد دلتنگی کربلا

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

به یاد چایی شیرین کربلایی ها

لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا

درون قالب شش‌گوشه یک غزل دارد

بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟

بگو محبت ما ریشه در ازل دارد

غلامتان به من آموخت در میان? خون

که روسیاهی ما نیز راه حل دارد

شعر در مورد دوست , شعر در مورد دوست خوب , شعر در مورد دوست از دست رفته , شعر در مورد دوست بی معرفت

شعر در مورد دلتنگی پدر

ای پدر ای با دل من همنشین

ای صمیمی ای بر انگشتر نگین

ای پدر ای همدم تنهاییم

آشنایی با غم تنهاییم

ای طنین نام تو بر گوش من

ای پناه گریه خاموش من

همچو باران مهربان بر من ببار

ای که هستی مثل ابر نو بهار

در صداقت برتر از آیینه ای

در رفاقت باده ای بی کینه ای

ای سپیدار بلند و بی پایدار

می برم نام تو را با افتخار

هر چه دارم از تو دارم ای پدر

ای که هستی نور چشم و تاج سر

رحمت بارانی روشن تبار

مهربانی از مانده یادگار

ای پدر بوی شقایق می دهی

عاشقی را یاد عاشق می دهی

با تو سبزم، گل بهارم ای پدر

هر چه دارم از تو دارم ای پدر

شعر در مورد عشق , شعر در مورد عشق به خدا , شعر در مورد عشق اول , شعر در مورد عشق یک طرفه

شعر در مورد دلتنگی مادر

بی مادری سخته سخته سخته….

دلتنگی امونمو بریده…

دلم مادرمو میخواد

وجود گرمشو میخواد.بغلشو میخواد…

من مامانمو میخوامدلتنگی یعنی این که: بشینی به خاطراتت با مادرت فکر کنی ..

تصویر : jesarat.com


اشعار کوتاه ، زیبا و عاشقانه در مورد باران عاشقانه پاییزی دلتنگی

اشعار کوتاه ، زیبا و عاشقانه در مورد باران عاشقانه پاییزی دلتنگی

شعر در مورد باران , شعر در مورد باران عاشقانه , شعر در مورد باران از شاعران معروف , شعر در مورد باران پاییزی

باران یکی از زیباترین اتفاقات زندگی است.یکی از زمانهایی که دعا برآورده می شود موقع باران است.همه انسانها باران را دوست دارند و حس خوبی به آنها می دهد.شعر در مورد باران عاشقانه را در این مطلب از پارسی زی دنبال کنید.

اشعار عاشقانه در مورد باران

شعر در مورد باران عاشقانه

باران را دوست دارم که به زندگی ما می بارد

عاشق احساساتی هستم که هر طوفان ایجاد می کند

تو و من برای هر طوفانی که با آن می آید زندگی می کنیم

اوه، عزیزم، باران می گوید که من دوباره و دوباره عاشقت هستم!

…………………………………………………………………………….

گفتی باران نم نم را دوست داری

آیا می دانی که

هر وقت گریه می کنم هوا بارانی می شود؟

شاید به همین خاطر است که

خوشحال هستی

حتی اگر من دل شکسته باشم

لذت می بری هر وقت من گریه می کنم

…………………………………………………………………………….

غصه می‌سوزد مرا، باران ببار

کوچه می‌خواند تو را، باران ببار

ابرها را دانه دانه جمع کن

بر زمین دامن گشا، باران ببار

خاک اینجا تشنه دلتنگی است

آسمان را کن رها، باران ببار

باغبان از کوچه باغان رفته است

ابر را جاری نما، باران ببار

…………………………………………………………………………….

شعر در مورد باران از شاعران معروف

چتر ها را باید بست

زیر باران باید رفت

فکر را خاطره را زیر باران باید برد

با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

دوست را زیر باران باید برد

عشق را زیر باران باید جست

زیر باران باید با زن خوابید

زیر باران باید بازی کرد

زیر باران باید چیز نوشت

حرف زد نیلوفر کاشت

زندگی تر شدن پی در پی

زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است

رخت ها را بکنیم

آب در یک قدمی است

سهراب سپهری